Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: در خیابان جدید در کنار مدرسه و حوزه علمیه مروی که از سال‌های پیش‌تر وجود داشته است، مدرسه دارالفنون هم ساخته شده و با ایجاد خیابان ناصریه دری از بخش شرقی این مدرسه که پیش تر راه ورود به آن از داخل ارگ سلطنتی بود گشوده می‌شود. با ساخت خیابان ناصریه کتابفروشی‌ها. مطبعه‌ها و چاپخانه‌ها راه‌اندازی می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شمس العماره هم به عنوان اولین ساختمان مرتفع تهران در کنار حجره‌های سنتی این خیابان قرار می‌گیرد. این‌ها را که کنار هم بگذاریم متوجه می‌شویم قدیمی‌ترین خیابان تهران. عناصر سنتی و جلوه‌های مدرنیته را در کنار هم در خود جا داده است که در طول سال‌ها در کنار هم به حیات خود ادامه داده‌اند. آنچه می خوانید گفت‌وگویی است با ناصر تکمیل همایون، جامعه شناس، پژوهشگر و تهران‌شناس برجسته در باره این خیابان. در این گفت‌وگو که سال گذشته با این پژوهشگر فقید انجام شد، او از پیشینه تاریخی و فرهنگی این خیابان گفته است:

«ناصر تکمیل همایون» صحبت‌هایش را با شرحی از بافت تهران قدیم شروع می‌کند تا موقعیت خیابان «ناصریه» را مشخص کند: «در درون تهران دوره قاجار قلعه‌ای وجود داشته که بارگاه سلطنتی به شمار می‌رفته است. که چهار طرف این ارگ سلطنتی و کاخ گلستان دیوارهایی بوده که قلعه را از بقیه شهر که شامل سنگلج و عودلاجان و بازار می‌شده، جدا می‌کرده است. از سمت شمال، این قلعه از میدان مشق شروع می‌شده و تا قسمت شرقی میدان توپخانه ادامه داشته است.

قسمت جنوبی قلعه یا ارگ هم از گلوبندک شروع می‌شده و تا بعد از دربخانه ادامه داشته است. در آن زمان همه معابر اطراف ارگ کوچه بودند. در دوران رضاشاه است که بسیاری از خانه‌های محدوده سنگلج هم از بین می‌رود و خیابانی به اسم خیام شکل می‌گیرد و بعدها پایین چهارراه گلوبندک را هم ادامه می‌دهند و خیابان را از شرق و غرب پهن‌تر می‌کنند. این اتفاقات در زمان شهرداری بوذرجمهری رخ می‌دهد و خیابان شرقی غربی را هم به اسم او، بوذرجمهری نامگذاری می‌کنند؛ خیابانی که پیش از این درواقع کوچه باریکی بوده که به سبزه میدان می‌رسیده و آن طرف تر از آن هم ورودی کاخ سلطنتی بوده است.

 ... و اما ناصرخسرو

تکمیل همایون توضیح می‌دهد ناصرخسرو که در محدوده همین ارگ سلطنتی است، اصلا در منطقه ای به اسم حیاط شاهی واقع شده بود: «خندق تهران از این قسمت شروع می‌شده و تا شمس‌العماره ادامه پیدا می‌کرده است. در همین جاست که بازارچه مروی و مدرسه و مسجد مروی ساخته می‌شوند. سمت راست خندق هم محله عودلاجان و کوچه‌هایی بوده که به پامنار می‌رسیده است. در این کوچه‌ها خانه‌های اعیان و اشراف آن زمان وجود داشته است.»

سالیان سال ناصرخسرو محل کتابفروشی‌هایی بود که در کنار دیگر مغازه‌های این خیابان از جمله فروشگاه‌ها لوازم تعزیه و عزاداری ماه محرم فعالیت می‌کردند. تکمیل همایون درباره این کتابفروشی‌ها می‌گوید: «در همان زمان ناصری در این خیابان شروع به ساخت مغازه می‌کنند. اولین مغازه‌هایی هم که شکل می‌گیرند، کتابفروشی‌ها و چاپخانه‌ها هستند. درواقع کتابفروشی‌هایی که پیش از این در بازار بین‌الحرمین بودند، به این خیابان منتقل می‌شوند.»

این اتفاق البته دلیل واضح و مهمی ‌دارد که تکمیل همایون آن را این طور شرح می‌دهد: «دارالفنون و مدرسه مروی به عنوان دو مرکز فرهنگی در این خیابان فعال بوده‌اند. بنابراین طبیعی است کتابفروشی‌ها هم در نزدیکی این دو مرکز و در همین خیابان شکل بگیرند. اصولا مشاغل و حرفه‌ها با فضای عمومی‌ جامعه شکل می‌گیرند. وقتی دارالفنون تأسیس می‌شود و همین‌طور مدرسه مروی، یعنی هم دانشجویان و دانش‌آموزان مدرسه جدید تحصیل می‌کنند و هم طلاب، بنابراین لازم بوده برای این دو قشر کتابفروشی و کتابخانه ایجاد شود. بعدها کم‌کم دانشسرای عالی در سه راه ژاله تأسیس شد و همین طور مدارس دیگری در اطراف مجلس و مدرسه علمیه پا گرفتند. به همین دلیل هم کتابفروشی‌ها به خیابان شاه‌آباد منتقل شدند. وقتی هم دانشگاه تهران تأسیس می‌شود. کتابفروشی‌ها به محدوده مقابل این دانشگاه منتقل می‌شوند. با بزرگ‌تر شدن تهران و با گذشت سال‌ها کتابفرورشی‌های دیگری هم در چند نقطه دیگر تهران مثل خیابان کریم خان ایجاد می‌شوند.

دانشجویان و دانش‌آموزان در کنار هم

با وجود یک مدرسه علمیه و یک مدرسه با نظام آموزشی مدرن، این خیابان به محل رفت‌وآمد طلاب و دانش آموزان و دانشجویان تبدیل می‌شود. تکمیل همایون می‌گوید: «مدرسه علمیه مروی در زمان فتحعلیشاه ساخته می‌شود. در آن زمان طلبه‌ها در این مدرسه اصول و حکمت و فلسفه می‌خواندند (و هنوز هم همین طور است). دارالفنون که تأسیس می‌شود با مدرسه جدیدی مواجه می‌شویم. نمی‌توان در مدرسه قدیمی ‌را هم بست. بنابراین هر دو در کنار هم کار می‌کنند. علت این که دارالفنون هم در همین خیابان ساخته می‌شود، این است که زمینی که امیرکبیر برای آن در نظر گرفت، زمین شمالی کاخ گلستان بود که پیش از آن به عنوان سربازخانه از آن استفاده می‌شد.

امیرکبیر ناصرالدین شاه را قانع می‌کند این زمین را در اختیار او بگذارد تا مدرسه بزرگی در آن بسازد و به این ترتیب مدرسه دارالفنون در این قسمت ساخته می‌شود. در این مدرسه هم از خیابان ناصرخسرو نبوده است. از باب همایون که بخشی از ارگ بوده باز می‌شده است. بعدها در دوران جدید است که در آن در خیابان ناصرخسرو باز می‌شود. دارالفنون در اصل اولین دانشگاه یا کالج ایران است که در این خیابان ساخته می‌شود و شروع به کار می‌کند. سخنرانی‌های علمی‌ سنگینی هم در این مرکز صورت می‌گیرد. در کنار آن مدرسه مروی هم بوده که طلاب در آن درس می‌خواندند.»

ناصر تکمیل همایون درگذشت «دارالفنون»، جایگزین دبیرستان «مروی»!  داروخانه‌ها

تا مدت‌ها داروخانه‌ها و کتابفروشی‌ها در کنار هم در این خیابان کار می‌کردند. تکمیل همایون توضیح می‌دهد: «وقتی کتابفروشی‌ها این خیابان تعطیل می‌شوند، دواخانه‌ها بیشتر می‌شوند. با وجود این داروخانه‌ها، قاچاق دارو هم به وجود می‌آید. درواقع پادوهای داروخانه سعی می‌کنند زودتر از همدیگر، داروها را برای داروخانه خودشان تهیه کنند. شاید اصلا قصدشان قاچاق نبوده است.

 گاراژها

تکمیل همایون از بنگاه‌های مسافربری و گاراژها هم به عنوان یک پدیده جدید و مدرن در این خیابان می‌گوید و توضیح می‌دهد کسانی که می‌خواستند به سمت قم یا اصفهان بروند از گاراژهای این خیابان که حکم ترمینال مسافربری را داشت استفاده می‌کردند و یکی از معروف-ترین این ترمینال‌ها در میدانچه روبه‌روی شمس العماره بود.

 فروشگاه‌های لوازم تعزیه و عزاداری

او وجود فروشگاه‌های لوازم عزاداری ماه محرم را وابسته به تکیه دولت می‌داند که در جنوب این خیابان قرار داشته است: «در پایین خیابان ناصرخسرو در خیابان بوذر جمهری کوچه‌ای است که هنوز به آن کوچه تکیه دولت گفته می‌شود. ساختمانی که امروزه بانک ملی است، در زمان ناصرالدین شاه محل تکیه دولت بوده است که بعدها می‌سوزد و از بین می‌رود. در اطراف این تکیه اماکنی بود که اجناسی مثل مهر، تسبیح، سجاده و البته وسایل تعزیه و پرچم عزاداری می‌فروختند. این مغازه‌ها بدون این که سیاستی در کار باشد، به واسطه وجود تکیه دولت و مدرسه علمیه مروی در این خیابان فعالیت می‌کنند و این خیلی طبیعی است که در کنار تکیه دولت وسایل عزاداری و تعزیه فروخته شود. در زمان قدیم در بازار بین الحرمین تمام دکان‌ها کتابفروشی بودند و قرآن و مهر و تسبیح هم می‌فروختند. هیچ وقت کنار مسجد ذغال فروشی ساخته نمی‌شود یا در کنار مدرسه مغازه کله‌پاچه‌فروشی نمی‌بینیم. بنابراین خیلی طبیعی است که مغازه‌هایی در اطراف تکیه دولت و مسجد مروی شکل بگیرند که به آن ارتباط داشته باشند.»

کد خبر 721522 برچسب‌ها شمس العماره- تهران تهران قدیم تهران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: شمس العماره تهران تهران قدیم تهران خیابان ناصرخسرو کتابفروشی ها تکمیل همایون ساخته می شود مدرسه علمیه شمس العماره کنار هم تکیه دولت مغازه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۳۸۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنایت عشقی در خیابان جردن

  به گزارش خبرنگار جام‌جم، ظهر بیست‌و‌ششم فروردین امسال زنی با پلیس ۱۱۰تهران تماس گرفت و اطلاع داد زن و مردی در خیابانی در محله گاندی تهران مشغول دعوا هستند و مرد با چاقو ضربه‌هایی به زن جوان زده است. همزمان با حضور ماموران در آنجا معلوم شد زن ۳۹ساله براثر اصابت ۱۹ضربه چاقو زخمی شده که به بیمارستان منتقل و ساعاتی بعد فوت شد. همچنین در تحقیقات از شاهدان معلوم شد ضارب، گوشی مقتول را هم برده است. با تحقیقات محلی هویت مقتول به دست آمد که همان حوالی ساکن بود‌. بعد از آن خانواده‌اش شناسایی و خواهرش در تحقیقات گفت‌: خواهرم از شوهرش جدا شده و فرزندی داشت و در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کرد. با شاهرخ که سه سال از خودش کوچک‌تر بود دوست شده و قصد ازدواج داشتند. مدتی بود که اختلاف داشتند و گمان می‌کنم او قاتل خواهرم باشد.
وقتی ماموران تصویر شاهرخ را به شاهدان جنایت نشان دادند، آنها او را به‌عنوان متهم فراری معرفی کردند. وی تحت تعقیب بود تا این‌که دو هفته بعد رد او را در خانه روستایی پدرش در استان گلستان به دست آوردند و با حضور در آنجا متهم محاصره و بازداشت شد. متهم برای ادامه‌تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی جنایی تهران منتقل شد و گفت‌: پنج ماه پیش برای خرید به پاساژی در میدان ونک رفته بودم که با مقتول اتفاقی آشنا شدم. فهمیدم طلاق گرفته و بچه دارد‌. ارتباط‌مان ادامه داشت و به هم علاقه‌مند شده و قصد ازدواج داشتیم اما از یک هفته قبل شرایط عوض شد‌. دیگر مرا دوست نداشت. به تلفن و‌ پیام‌هایم بی‌توجه بود‌. می‌گفت قید ازدواج با او را بزنم. همین سردی رفتارش باعث شد که به او شک کنم. از کارم اخراج شده و حالم بد بود. سوءظن رهایم نمی‌کرد. رفتم چاقو خریدم و با او قرار گذاشتم. می‌خواستم به زور گوشی را از دستش بگیرم و آن را بررسی کنم‌. گوشی را نمی‌داد با شدت گرفتن درگیری ضربه‌هایی به او زدم که فقط چهار ضربه آن را یادم هست. 
متهم به قتل ادامه داد: وقتی افتاد گوشی را برداشته و فرار کردم. به محله امام حسین‌(ع) تهران رفته و گوشی و چاقو را در سطل زباله انداختم‌. نزد خانواده‌ام رفته و بعد از دو هفته دستگیر شدم.
سالار صنعتگر، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت‌: با اعتراف متهم به قتل او در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.

دیگر خبرها

  • ۵ هزار کودک خیابانی در تهران
  • فراخوان پنجمین جشنواره بین المللی فیلم «کوثر»
  • حضور تجار در «ایران اکسپو»بهترین پاسخ به ناامن جلوه دادن کشوربود
  • ببینید | لحظه شلیک پلیس به موتور سارق موبایل در خیابان الهیه تهران
  • عنوان قدیمی‌ترین نماد نهاد‌های علم جهان به دانشگاه تهران اعطا شد
  • عنوان قدیمی‌ترین نماد نهاد‌های علم جهان یونسکو به دانشگاه تهران اعطا شد
  • ببینید | اولین تصاویر از تیراندازی پلیس به سمت سارق زورگیر؛ نتیجه تعقیب و گریز پلیس با موتور وسط خیابان‌های تهران
  • جنایت عشقی در خیابان جردن
  • هالند به جای پادشاه بربرها در بازی کلش آف کلنز!
  • نکات کلیدی برای خرید و فروش ملک در ستارخان